دلم گرفته است.
|
دلم گرفته است. | |
|
دلم گرفته است...ميخاهم بگريم اما اشك به ميهماني چشمانم نمي آيد ,تنم خسته و روحم رنجور گشته و ميخواهم از اين همه ناراحتي بگريزم اما پا هايم مرا ياري نميكنند . مانند پرنده ايي در قفس زنداني گشته ام . از اين همه تكرار خسته شده ام , چقدر دلم ميخواهد طعم واقعي زندگي را بچشم , چقدر دلم ميخواهد مثل قديم عاشق هم بوديم , چقدر دلم ميخواهد مثل قديم كلمه ي دوستت دارم را هر روز از زبانت بشنوم , ولي افسوس آن كلمه كه مرا به زندگي اميدوار مي كرد هال به فرا موشي سپرده شد و جايش را تحقير گرفت |
|
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و چهارم فروردین ۱۳۸۵ ساعت 20:29 توسط ّّّّّ نوشین(قاصدک)
|
سمپانگه:نام گلی است افسانه ای و زردرنگ که در دره ای به نام گلمرگ میروییده ودارای عطری مست کننده وشهوت انگیز است