می اندیشم که آیا همه در خوابیم؟؟؟؟؟؟؟خواب یلدا؟چه زمان

وقت بیداری است؟دیر زمانی است که گذشته است از بیداری....

 

Image hosting by TinyPic

شب كه مي آيد و مي كوبد پشت را


به خودم مي گويم

 
من همين فردا


كاري خواهم كرد

 
كاري كارستان

 
و به انبار كتان فقر كبريتي خواهم زد

 
تا همه نارفيقان من و تو بگويند

 
فلاني سايه ش سنگينه

 
پولش از پارو بالا ميره


و در آن لحظه من مرد پيروزي خواهم بود

 
و همه مردم ،‌ با فداكاري يك بو تيمار

 
 كار و نان خود را در دريا مي رزيند


تا كه جشن شفق سرخ گستاخ مرا

 
باز لال خون صادقشان


بر فراز شهر آذين بندند


و به دور نامم مشعل ها بفروزند


و بگويند


خسرو از خود ماست

 
پيروزي او دربست بهروزي ماست

 
و در اين هنگام است


و در اين هنگام است

 
كه به مادر خواهم گفت

 
غير از آن يخچال و مبل و ماشين

 
چه نشستي دل غافل ، مادر

 
خوشبختي ، خوشحالي اين است

 
 كه من و تو


 ميان قلب پر مهر مردم باشيم


 و به دنيا نوري ديگر بخشيم


شب كه مي آيد و مي كوبد


پشت در را


 به خودم مي گويم


 من همين فردا


 به شب سنگين و مزمن

 
 كه به روي پلك همسفرم خوابيده ست


 از پشت خنجر خواهم زد


 و درون زخمش


 صدها بمب خواهم ريخت

 
 تا اگر خواست بيازارد پلك او را

 
 منفجر گردد ، نابود شود


من همين فردا


 به رفيقانم كه همه از عرياني مي گريند


 خواهم گفت

 
گريه كار ابر است


 من وتو با انگشتي چون شمشير


 من و تو با حرفي چون باروت

 
به عرياني پايان بخشيم


و بگوييم به دنيا ، به فرياد بلند


عاقبت ديديد ما ما صاحب خورشيد شديم


و در اين هنگام است


و در اين هنگام است


كه همان بوسه ي تو خواهم بود

 
كز سر مهر به خورشيد دهي


و منم شاد از اين پيروزي


به حميده روسري خواهم داد


تا كه از باد جدايي نهراسد


و نگويد هواي سردي است


حيف شد مويم كوتاه كردم


شب كه مي آيد و مي كوبد پشت در را

 
به خودم مي گويم


اگر از خواب شب يلدا ما برخيزيم


اگر از خواب بلند يلدا ، برخيزيم

 
ما همين فردا

 
كاري خواهيم كرد

 
كاري كارستان

« خسرو گلسرخی »